Media & Cultural Studies | مطالعات فرهنگی و رسانه‌ای
مطالعات فرهنگی و رسانه‌ای
 فرهنگ مردم‌پسند مطالعات فضای مجازی   سیاست‌گذاری فرهنگی مطالعات ژورنالیسم  مطالعات ارتباطی مطالعات رسانه‌ای مطالعات فرهنگی 
زبان‌شناسی روش‌شناسی روان‌کاوی مطالعات جوانان مطالعات جنسیت نظریه و نقد ادبی مطالعات فیلم

مطالعات فناوری

 زندگی روزمره
 

خلاصه‌‌ی مطلب

علی شاکر - در جامعه‌شناسی واژه «فرهنگ متقابل» (counterculture) برای توصیف هنجارها، ارزش‌ها و یا رفتار گروه‌ها و خرده فرهنگ‌هایی بکار گرفته می‌شود که معمولا مخالف جریان فرهنگی حاکمند. بر سر اینکه موسیقی رپ امروز ایران به نوعی انعکاس دهنده «فرهنگ متقابل» است یا نه، بحث بسیار است. 

 

درباره‌ی نویسنده

علی شاکر
روزنامه‌نگار و کارشناس ارشد رشته‌ی علوم ارتباطات از دانشگاه علامه طباطبایی

بیشتر از این نویسنده

ایمیل: medad30a-at-gmail.com
سایت شخصی: shakerane.blogfa.com

 

آخرین مطالب

نشستِ اولِ امکان سنجش دینداری
همایش بین‌المللی «زندگی پیاده در شهر» برگزار می‌شود
کارگاه آموزشی تحلیل خبر برگزار می‌شود
کتاب «جامعه‌شناسي علم مناقشه‌برانگيز در ايران» نقد و بررسي می‌شود
پایان‌نامه‌ «بیان سوژه در اتوبیوگرافی‌های ایران معاصر (عصر قاجار)» دفاع می‌شود
پایان‌نامه‌ «حوزه عمومي مجازی و سياست‌گذاری‌های دولتی مرتبط با آن در ايران» دفاع می‌شود
نشست «تاثیر ترجمه در تحول زبان و توزیع نابرابر علم» برگزار می‌شود
همایش «فقه ارتباطات» برگزار می‌‌شود
نشست «آسیب‌شناسی فرهنگی مدیریت سینمای ایران» برگزار می‌شود
سلسله نشست‌های «بررسی و نقد سنجش دین‌داری در ایران» برگزار می‌شود
نشست «چالش دیلتای با هگل و نیچه در مبانی معرفتی انسان‌شناسی» برگزار می‌شود
فراخوان مقاله درباره «جامعه‌شناسی زیارت و گردشگری مذهبی»
آینده پژوهی و افکار عمومی
نشست «مشارکت و جامعه‌شناسی مردم‌مدار» برگزار می‌شود
سخنرانی «طبقات اجتماعی و عدالت در ایران» برگزار می‌شود
نشست دو روزۀ «پلیس و افکار عمومی» برگزار می‌شود
نشست «دین در مواجهه با دنیویت؛ پویش سازنده یا مخرب» برگزار می‌شود
نشست «بینش جامعه‌شناسی» برگزار می‌شود
نشست «نحوه آموزش روزنامه‌نگاری در ایران و سایر کشورهای جهان» برگزار می‌شود
نشست «هم‌اندیشی متخصصان و علاقمندان حوزه مسائل و آسیب‌های اجتماعی» برگزار می‌شود

 

نگاهی به تاریخچه «فرهنگ متقابل» و ارتباط آن با موسیقی رپ ایرانی

 

علی شاکر

بر سر اینکه موسیقی رپ امروز ایران به نوعی انعکاس دهنده «فرهنگ متقابل» است یا نه، بحث بسیار است. فرهنگی که زاده نوعی رفتار انتقادی است. رفتاری که دوست ندارد مثل بقیه باشد. این نوع فرهنگ برخاسته از تفکری است که به شکل عیانش به مذاق خیلی‌ها خوش نمی‌آید. پس برای اینکه به حیاتش ادامه دهد شروع می کند به کانال زدن زیر پوست جامعه. روی زمین نمی‌ماند تا بتواند زیرِ زمین با آداب خودش رشد کند.

پس می‌توان فرهنگ زیرزمینی یا زیرزمین (underground) را واژه‌ای دانست برای توصیف خرده فرهنگ‌های پیشرو. کسانی که سلایق و علایق خود را به دلایل مختلف دور از فرهنگ جامعه می‌دانند. این لغت در ریشه به جنبش‌های مقاومت و رهایی بخش گفته شده است که معمولا مخفی و به اصطلاح زیر زمینی حرکت می‌کنند.

در زمان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، هنرمندانی را که خارج از سبک متداول رئالیسم اجتماعی کار می‌کردند مجبور بودند کار های‌شان را «در کارگاه‌شان نگه دارند». چون بر اساس قوانین رسمی اجازه انتشار آن را نداشتند. این آثار معمولا به سبک اکسپرسیونیسم، هنر مفهومی و یا هنرهای نمایشی بود. به چنین آثاری «زیرزمینی» گفته می‌شد؛ چون اجازه نمایش عمومی نداشتند. پس می‌توان به نوعی در حوزه زیبایی شناسی، هنرمند زیرزمینی را کسی دانست که بدون حمایت دولت و رسانه‌های فرهنگی جامعه فعالیت می‌کنند و اصولا میلی به چنین حمایت‌هایی ندارند.

به همین دلیل، در تعریف موسیقی زیر زمینی معمولا می‌گویند که بدون مجوز رسمی و در استودیوی خانگی یا اختصاصی ضبط یا خلق می‌شود. این موسیقی به علت انگیزه‌های غیر تجاری، معمولا فضایی کاملا متفاوت از فضای موسیقی روز جامعه و حتی خرده فرهنگ‌های دیگر آن دارد. آنچه بیشتر در موسیقی زیرزمینی یا به قولی پیشرو مورد توجه قرار می‌گیرد، خلاقیت و تجربه، هنر مفهومی و زیبایی‌شناسانه است. در تعریف آن معمولا گفته می‌شد که چنین موسیقی معمولا به راحتی به دست عامه مردم جامعه نمی‌رسد.

این درحالی است که تکنولوژی‌های جدید اندکی این تعریف را مخدوش کرده است. به طوری که اینترنت و تکنولوژی بلوتوث در تلفن‌های همراه در یک چشم به هم زدن می‌تواند این نوع موسیقی را از زیر زمین بیرون بیاورد و حتی پروازش دهد.

اصطلاح «موسیقی زیرزمینی» نخستین بار به تشکل‌هایی مانند جنبش «بیت»در دهه 1950میلادی اطلاق شد و سپس برای توصیف خرده فرهنگ‌های وسیعی که از اوایل تا اواسط دهه 1960به راه افتادند به کار برده شد.

در دهه 60 میلادی فرهنگ متقابل به وضوح در آمریکای شمالی مشهود بود و در سبک‌های زندگی جمعی و ضداستقرار مجال بروز می‌یافت اما به سرعت به پدیده‌ای بین‌المللی مبدل شد. حضور این فرهنگ در بریتانیا قدرت بیشتری داشت.

از آن پس و در دهه‌های اخیر اصطلاح «فرهنگ متقابل» برای گروه‌ها و خرده فرهنگ‌هایی که خارج از جریان عمومی و اصلی اقتصادی و اجتماعی وجود دارند و گاه در تضاد با آنها قرار می‌گیرند به کار برده می‌شود.

در جامعه‌شناسی واژه «فرهنگ متقابل» (counterculture) برای توصیف هنجارها، ارزش‌ها و یا رفتار گروه‌ها و خرده فرهنگ‌هایی بکار گرفته می‌شود که معمولا مخالف جریان فرهنگی حاکمند. گاهی این امر تا حدی سبب می‌شود که فرهنگ متقابل مترادف با «مخالف سیاسی» در نظر گرفته شود. شاید به همین خاطر هم در نگاه اول فرهنگ متقابل به ضد فرهنگ تعبیر می‌شود. یعنی رفتاری که با عرف جامعه همراه نیست. پس نمی‌تواند پسندیده هم باشد.

هر چند این واژه از سال 1969 به وسیله «تئودور روزاک» و کسانی چون «مارکوزه» مطرح شد اما این امر همیشه مثل یک جریان زیر پوستی در جامعه حضور داشته است. امروزه این واژه به دلخوری‌های توده‌ای از جامعه نسبت به یک پدیده آشکار و مهم در جامعه بر می‌گردد. به عبارت دیگر فرهنگ متقابل سعی در بیان آرزوها آداب و رسوم و رویاهای عده‌ای خاص در جامعه دارد.

بعدها فرهنگ متقابل به عنوان یک واحد نسل شناسی شناخته شد که گاه به نام فرهنگ جوانان هم خوانده می‌شد و مفاهیم سنتی رفتار، آموزش و اخلاقیات را به چالش می‌کشید و درجست و جوی هویتی مجزا ازآنچه که خانواده یا دیگر نهادها به فرد می‌بخشید بود.

در ایالات متحده آمریکا عناصر فرهنگ متقابل با سیاست چپ جدید تناسب داشت و در نهایت منجر به برخی از تغییرات سیاسی به خصوص تغییر درفعالیت‌های اجتماعی در زمینه بهداشت، آموزش و محیط زیست شد. در عین حال که این موضوع‌ها موجب شد برخی به جوانان به عنوان نسلی که از نظر سیاسی پیشرفته‌اند بنگرند. درقلب جنبش نوعی سیاست فرهنگی سمبولیک ارائه می‌شد که توسط هیپی‌ها شدت بیشتری یافت در نتیجه می‌توان گفت که فرهنگ متقابل سلسله‌ای از تضادها را جسمیت می‌بخشید.

بیت‌های نگاهی رومانتیک و آنارشیستی داشتند و فردانیت (individuality) یک شعار اصلی برای آنان بود و به رفتارها وشیوه‌های زندگی طبقه متوسط به شدت معترض بودند.

اعضای گروه‌های مختلف موسیقی و نمایش و ادبیات در آمریکا و اروپا به تدریج با نزدیک شدن به دهه‌های 80 و 90 میلادی آن محبوبیت خاص خود را از دست دادند. حالا رسانه‌ها کمتر برایشان هورا می‌کشیدند. اما این شعله زیر پوستی جامعه خاموش شدنی نیست. با شکل‌گیری شبکه‌های جهانی ارتباطی خصوصا شبکه اینترنت و همچنین بروز انواع مشکلات جهانی اعضای خرده فرهنگ‌های متقابل خود را ملزم به اعتراض می‌بینند. این اعتراض ممکن است اشکال مختلفی داشته باشد. آنها همچون زمان جنگ ویتنام حالا یکی از گروه‌های فشار برضد سیاست‌های ایالات متحده آمریکا محسوب می‌شوند. در این میان هنر در سایه تفکرات چپ، آنارشیستی و ضد جنگ آنها وسیله‌ای می‌شود برای بیان عقاید متقابل و خلاف جهات تفکر غالب جامعه.

این امر به شکل دیگری در سایر جوامع نیز مشهود است. جالب اینکه به نظر می‌رسد جریان مخالف و متقابل اجتماعی غرب وقتی به شرق و کشورهای درحال توسعه می‌رسد، خاصیتی همه‌گیر پیدا می‌کند و به قول دکتر «سباستین کپن»(S. Kappen)، دین‌شناس و متفکر هندی، «فرهنگ متقابل به عنوان یک فرهنگ جدید در کشورهای آسیایی باید دو جریان مسلط را از پا بیندازد یکی هجوم فرهنگ سرمایه‌داری و دیگری ظهور فرقه‌های جدید احیاگر دینی.» به عبارت دیگر، فرهنگ متقابل در کشورهای کمتر توسعه یافته به خاطر ساختار خاص اجتماعی و سیاسی‌شان با مشکلات مضاعف همراه است.

با این همه نمی‌توان ویژگی‌های خرده فرهنگ متقابل هر جامعه‌ای را مشابه دیگری دانست. چون خرده فرهنگ‌ها هم خود در متن فرهنگ رشد می‌کنند. همان طوری که گفته شد گاهی فرهنگ متقابل با مخالفت سیاسی اشتباه گرفته می‌شود و از آنجایی که ساختار سیاسی و اجتماعی به هم تنیده‌اند، هر گونه انتقاد اجتماعی با اعتراض سیاسی اشتباه گرفته می‌شود. از طرف دیگر، در جوامعی چون ایران چنان جریان‌های زیر پوستی جامعه آرام و بی صدا در حرکتند که کمتر کسی از مسئولان گوش شنوا یا چشم بینایی برای دیدن آن دارد. پس همین که این جریان از روزنه‌ای (مثلا موسیقی رپ) بیرون می‌زند، زشتی‌های پنهانی را به جامعه روی زمین نمایش می‌دهد کسی آن را تحمل نمی‌کند.

به طور کلی سه بخش یا موضوع را دلیل اصلی فعالیت‌های زیرزمینی و مخفی می‌دانند: «توقیف»، «تقلب» و «توهم».
توقیف یا ممنوعیت، عامل اساسی و اصلی فعالیت‌های پنهانی و زیرزمینی در طول تاریخ بوده است. تقلب یا دگرنمایی خود مبتنی بر فریب و مظلوم‌نمایی و مخالف‌خوانی دروغین و کسب محبوبیت و جذب پیروان حال و حالتی غیر واقعی و نادرست است.
علت سوم، توهم و خیال‌پردازی است که خود بزرگ بینی و غلط‌نگاری و خود شیفتگی‌ها مولد و زاینده آن و خودسانسوری و توهم توطئه و... زائیده آن هستند.

باید این نکته را در نظر داشت که اگر ظهور خرده فرهنگ متقابل در آمریکا فراغت پیدا کردن جوانان طبقه متوسط از افسردگی‌های دهه 30 و بحران‌های اقتصادی آن دوره است، اما در ایران این امر صادق نیست. به عبارت دیگر، اگر جوانان آمریکایی زمان فراغت‌شان در کافه‌هایی خاص به بحث‌هایی چون حقوق مدنی، حقوق زنان و جنگ ویتنام می‌گذراندند، اما در اینجا رپرها و خرده فرهنگ‌های متقابل هنوز درگیر ملموس‌ترین و ابتدایی‌ترین حقوق اجتماعی خودند. تفکر بومی خاصی آنها را حمایت نمی‌کنند و بیشتر به عنوان جوان‌های بی‌دغدغه و خیابانی نگریسته می‌شوند.

با آنها چنان با پیش زمینه فکری نادرست برخورد می‌شود که هر چه قدر هم از دردها بگویند و از معضلات اجتماعی و ضروت توجه به حقوق مدتی باز هم جایگاهی جز فولدرهای پنهان موبایل‌ها ندارند. اینجاست که حرف‌های عمیق برخی از گروه‌های رپ امروزین کنار گذاشته می‌شود و فضای ماشین‌های نوجوانان و جوانان بین 15 تا 25 ساله از حرف‌های ریتمیک نامفهوم پر می‌شود. حرف‌هایی که وقتی چاشنی جمله‌های رکیک اضافه‌اش شود برای فراموشی خیلی از امور به کار می‌آید.

نباید این قدر بی پرده گفت؛ اما به نظر می‌رسد که این موسیقی زیرزمینی (یا بهتر بگویم آهنگ‌های پنهان شده در فولدرهای موبایل‌هایمان!) در عین حال که جریانی بر خلاف حال و هوای مسلط فرهنگ موسیقایی جامعه ایران دارد، ولی فکر خاصی را دنبال نمی‌کند؛ یعنی فکری که برخاسته از متن متقابل خود جامعه باشد در آن نیست. چرا که به نظر می‌رسد برخی از این گروه‌ها قرار است از اعماق جامعه حرف‌های سطحی بزنند.

* این مطلب پیش از این در «مجله‌ی اینترنتی هفت‌سنگ» منتشر شده است.

 

نظرات

 نام

 ایمیل

 وب‌سایت 

به‌خاطر سپردن اطلاعات

 

 صفحه اول
 مقالات
 اخبار
 اسلاید
 وبلاگ
 پادکست (صدا)
 نشریات علمی
 کتاب‌خانه فارسی
 کتاب‌خانه انگلیسی
 
 

خبرنامه

با عضویت در خبرنامه، مطالب وب‌سایت به‌‌صورت ایمیل برای شما ارسال می‌شود. برای عضویت، آدرس ایمیل خود را در کادر زیر وارد کنید.

 

 

 

 

 

Designed by 7om.ir | Powered by Movable Type | Subscribe to Feed

Contact: