پدرام الوندی
چکیده
این مقاله مروری است بر خاستگاه عملی و ریشههای نظری پدیده پادکستینگ، که با مدد پدیده همگرایی رسانهها امواج رادیویی را بر روی پخشکنندههای چندرسانهای قابل حمل آورده است و رادیو را از یک رسانه جریان اصلی و دستنیافتنی به پدیدهای عمومی و همگانی تبدیل کرده است و کاربردهای گستردهتری به آن داده است. همچنین به لحاظ نظری پیشبینی واعظان نظریه مشارکت دموکراتیک رسانهها را درباره ظهور نسل جدید رسانههای خرد و مردمی را تحقق بخشیده است.
مقدمه
پادکست نمایشی صوتی است که میتوان از طریق کامپیوتر و پخشکننده چندرسانهای قابل حمل به آن گوش کرد. این واژه از ترکیب لغت iPod که یکی از محبوبترین پخشکنندههای چندرسانهای است و واژه broadcasting به معنی پخش سراسری است. با استفاده از خدماتی نظیر آیتونز و نرمافزارهای دیگر، شنوندگان مشترک پادکست خاصی میشوند و به صورت خودکار برنامههای جدید را دریافت میکنند (Eagles, ۲۰۰۸). پادکست به عنوان یک پدیده نسبتا جدید ارتباطی سابقهای حدودا چهار ساله دارد، اما در همین سالهای اندک نیز همچون تمام ابزارهای ارتباطی جدید رشد قابل توجهی یافته است. رديابي واژه پادکست (یا به قول برخی بلاگرهای فارسی پادپخش)، ما را به اوايل سال ۲۰۰۴ میبرد؛ زمانی که «بن همرسلی»، روزنامهنگار روزنامه گاردین نوشت: «با نگاهی به گذشته همهچیز کاملا آشکار است. با وجود پخشکنندههای امپی۳ نظیر آیپاد شرکت اپل که در جیب بسیاری از مردم است و محصولات ارزانقیمت و رایگان صوتی و وبلاگنویسیای که به بخش ثابتی از اینترنت تبدیل شده است، همه مقدمات برای رشد و گسترش رادیویی آماتوری فراهم است. اما این ابزار جدید را چه بنامیم؟ بلاگنویسی صوتی AudioBlogging؟ پادکستینگ Podcasting؟» گزارش هرمسلی به رشد ایجاد محتوای صوتی در قالب امپی۳ اشاره داشت که کاربران میتوانستند آن را دانلود کنند و در طیف گستردهای از پخشکنندههای امپی۳ بشنوند. در حقیقت برای مخاطبان، این فرصت فراهم آمده بود که هرجا و هر زمان به محتوایی غیرتجاری گوش کنند. مقاله هرمسلی بهدنبال بررسی رسانهای بود که بعدها «پادکست» نامیده شد؛ تلاش هرمسلی بر این بود که تصویری را از اینکه این رسانه کجاست و به چه سویی میرود، ارائه کند و بحثی را درباره فرصتهایی که این پدیده برای رسانههای سنتی نظیر «پخش سراسری رادیو» فراهم میکند، ارائه دهد (Berry, 2006).
واژه پادکست بهسرعت گسترش یافت و مورد توجه قرارگرفت. اگر در سال ۲۰۰۴ این واژه را در گوگل جستوجو میکردید، احتمالا ۶0 هزار یافته روبهرو میشدید اما این تعداد در نوامبر ۲۰۰۶ به ۶۱ میلیون مورد افزايش یافت و در بیست و دوم نوامبر ۲۰۰۸ با جستوجو در گوگل واژه پادكست با 1۴0 ميليون مورد روبرو میشویم كه از افزايش 5/2 برابري نسبت به سال 2006 حكايت دارد و تدام رشد و گسترش توجه به این فنآوري جدید را نشان ميدهد. پادکست همچنین خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت، در اوت ۲۰۰۵ در واژهنامه آمریکایی - انگلیسی آکسفورد نیز وارد شد.
همگرایی رسانهها و پادکست
پادکست و دیگر نمودهای رسانههای نوین محصول پدیده «همگرایی رسانهای» هستند. تا پیش از انقلاب اطلاعات و ظهور فنآوریهای نوین ارتباطات راه دور، تلویزیون، رادیو و کامپیوتر فنآوریهایی جدای از هم بودند، صنایع مختلفی آنها را تولید میکردند و در واحدهای دانشگاهی متفاوتی مورد بررسی قرار میگرفتند، اما همگرایی رسانهای به عنوان یک جریان بین رشتهای میان اینها و تمامی رسانههای ارتباطاتی ظهور پیدا کرد. همگرایی به معنی دستیابی به رسانههای مختلف به کمک ابزاری واحد است و رسانهای با ظهور زیرساخت اینترنت و پس از آن ظهور تلفن همراه و اینترنت مبتنی بر آن شکل گستردهتری به خود گرفته است (Halavais, 2002). امروز اینترنت به عنوان زیرساخت مشترک تمام این رسانهها عمل میکند و پخش سراسری تلویزیونی و امواج کوتاه رادیویی به سهولت بر بالهای اینترنت سوار میشوند و به سراسر دنیا ارسال میشوند. بر این اساس پادکست رادیویی است که بر بستر همگرایی رسانهها سوار شده است و به دلیل امکانات سفارشیای که فراهم میآورد، میتواند با فراگیرتر شدن دسترسی آزادانه و ارزان به اینترنت پرسرعت پادکست نیز گسترش بیشتری پیداکند. امکانات سفارشی پخش رادیو بر روی اینترنت، از جمله امکان دانلود و گوش دادن برنامهها در زمان مورد نظر مخاطب و همچنین انتخاب برنامه مورد نظر وی به جای دسترسی تصادفی به برنامه از پیش تعیین شده توسط سیاستگذاران شبکههای رادیویی سبب شده است که پادکست نه تنها رسانه مورد توجه شهروندروزنامهنگاران باشد، بلکه سردبیران رسانههای جریان اصلی نیز برای گسترش دادن مخاطبان خود از آن بهره گیرند.
از این منظر پادکست نه تنها یک رسانه همگراست، بلکه یک فنآوري بدون مرکز و متکثر است که افراد شاغل در صنعت رادیو را مجبور کرده است در مورد رفتارها و باورهای متداول درباره مخاطبان، مصرف، تولید و توزیع پیام تجدیدنظر کنند.رویکرد باز و آزاد نسبت به پادکست، این رسانه را میان مردم محبوب و قابل پذیرش کرده است. هیچکس مالک این فناوري نیست و گوشدادن به آن و خلق محتوای جدید در آن رایگان است که در نتیجه از مدل سنتی دروازهبانی در رسانهها و ابزارهای تولید پیام برای قشرهاي مختلف مردم فاصله میگیرد. با گسترش این واژه، مردمی که تا پیش از این هرگز درباره پخش نمیاندیشیدند، ناگهان به این روی آوردند که صدای ضبطشده خود را به صورت آنلاین برای شنیدن مردم دیگر جهان آماده کنند. آنچه پادکست فراهم میآورد یک ساختار افقی رسانهای است که جایگاه مخاطب در آن تغییر میکند؛ تولیدکننده همان مصرفکننده است و مصرفکننده به تولیدکننده تبدیل میشود و این دو با یکدیگر گفتوگو میکنند (Berry, 2006).
پادکست و جریان اصلیها
پادکست نیز مانند بسیاری دیگر از رسانههای جدید بهسرعت مورد توجه رسانههای جریان اصلی قرار گرفت. برای بیبیسی، پادکست به ابزاری برای گسترش ماموریت این بنگاه و یافتن راهی برای در دسترس قرار دادن محتوای این شبکه برای کسانی است که در ازای مبلغ مشخصی ثبتنام کرده بودند. رادیوی بیبیسی اکنون محتوا را برای مخاطبان به گونهای فراهم ساخته است تا بتوانند به برنامهای که از دست دادهاند یا مایلند دوباره بشوند، دسترسی پیدا کنند. این دسترسی به محتوا، فارغ از زمان بهشدت موفق بوده است و براساس آمار منتشرشده از سوی بیبیسی، تنها در ژانویه ۲۰۰۵ بیش از 4 میلیون ساعت پادکستهای بیبیسی شنیده شدهاند.
در فوریه ۲۰۰۵ بیبیسی پخش رادیویی خود را برای گنجاندن لینکهای امپی۳ دوباره طراحی کرد تا بتواند برای شنوندگان آنلاین امکان دانلود بیشتری را فراهمآورد. 3برنامه برای آزمایش در سال ۲۰۰۴ تولید شدند که در مجموع طی 4 ماه ۲۷۰هزار بار دانلود شدند. این تعداد دانلود بهطور آشکاری موفقیت زیادی برای نوآوری این رسانه به شمار میرفت. نخستین برنامه متداول بیبیسی که به عنوان پادکست ارائه شد « در زمان ما» نام داشت که برای نخستین بار در سال نوامبر ۲۰۰۴ ارائه شد و در پایان ماه ۷۰هزار بار دانلود شده بود. امروز بیبیسی 20برنامه متفاوت را به عنوان پادکست ارائه میدهد (Berry, 2006).
پادکست پیش از آنکه متعلق به رسانههای جریان اصلی به عنوان ابزاری برای گسترش مخاطبان باشد، به تکیه بر طببیعت متکثر و دموکراتیک فضای مجازی، ابزاری برای صداهایی است که در رسانههای جریان اصلی امکان ظهور و بروز پیدا نمیکنند و ترجیح میدهند به عنوان یک رسانه جایگزین از رسانههای نو مانند بلاگهای متنی، صوتی و ویدئویی استفاده کنند. این صداهای متفاوت و جایگزین به مرور مورد توجه رسانههای جریان اصلی قرار گرفتند و این رسانهها نقش خود را در برجستهسازی بینرسانهای را به خوبی بر عهده گرفتهاند. پژوهشهای اخیر در ایران نیز نشان از این دارد که وبلاگها به طور خاص و رسانههای جدید به طور عام مورد توجه روزنامهنگاران به عنوان منبع خبری قرار گرفتهاند.
خاستگاه نظری پادکست
«دنیس مککوایل» در میان نظریههای هنجاری به مدلی از رسانهها اشاره میکند که آن را نظریه «مشارکت دموکراتیک رسانهها» مینامد و تاکید میکند مختص به جوامع توسعهیافته لیبرال است، اما برخی عناصر آن با نظریه رسانههای توسعهبخش مشترک است. محرک اولیه این نظریه از دیدگاه او واکنش نشاندادن به تجاریشدن و انحصاریشدن رسانههای در اختیار بخش خصوصی و تمرکزگرایی و بوروکراتیکیشدن نهادهای پخش عمومی منطبق با هنجارهای مسؤولیت اجتماعی است. مککوئیل معتقد است که نظریه مطبوعات آزاد به خاطر تابعیت از بازار و نظریه مسؤولیت اجتماعی به دلیل مباشرت در بوروکراسی دولتی و خودمحوری سازمانها و متخصصان حرفهای رسانهها دچار شکست شدهاند. در مقابل نظریه مشارکت دموکراتیک نکته محوری خود را نیازها و علایق دریافتکننده فعال در یک جامعه سیاسی قرار میدهد و مسائلی نظیر داشتن حق اطلاعات ذیربط، حق پاسخگویی و حق استفاده از ابزارهای ارتباطی برای کنش متقابل در اجتماعات کوچک، گروههای همسود و خردهفرهنگها را مورد توجه قرار میدهد. این نظریه طرفدار چندگانگی، کوچکی مقیاس، محلی بودن، نهادزدایی، جابجایی نقشهای فرستنده و دریافتکننده، پیوندهای ارتباطی افقی در همه سطوح جامعه، کنش متقابل و تعهد است (مککوایل, ۱۹۸۸, ص. ۱۷۷).
مککوایل در دورانی که رسانهها هنوز مانند امروز تحت تاثیر امکانات گسترده فنآوریهای جدید قرار نگرفتهبودند، پیشبینی کرد که نهادهای رسانهای مبتنی بر این نظریه با زندگی اجتماعی مردم خیلی بیشتر از آن زمان درگیر خواهند بود و مستقیما تحت کنترل مخاطبان قرار خواهند گرفت و فرصتهایی برای دسترسی و مشارکت، بر اساس ضوابطی که کاربران و نه کنترلکنندگان میگذارند، فراهم خواهد شد. تمام آنچه مککوایل از آن یاد میکند در عرصه صدا به عنوان پادکست خود را نشان داده است، رسانهای شنیداری که بیش از هر زمان دیگری در سیر تحول رسانهها در کنترل مخاطب است و مرز میان مصرفکننده و تولیدکننده پیام در آن کمرنگ شده است.
وی اصول و مبانی نظریه خود را به این ترتیب شرح میدهد:
o این از حقوق تکتک شهروندان و گروههای اقلیت است که به رسانهها دسترسی داشتهباشند(حق برقراری ارتباط) و آنچه را خود فکر میکنند که بدان نیاز دارند از رسانهها دریافت کنند.
o موسسات و محتوای رسانهها نباید تحت کنترل متمرکز سیاسی یا دولتی باشند.
o رسانهها در درجه اول متعلق به مخاطبین خود هستند و نه سازمانهای رسانهای، حرفهای یا مشتریان رسانهها.
o گروهها سازمانها و اجتماعات محلی باید رسانههای خود را داشته باشند.
o رسانههای کوچک، تعاملی و مشارکتی بهتر از رسانههای پهندامنه، یکسویه و حرفهای هستند.
o برخی نیازهای اجتماعی مربوط به رسانهها توسط تقاضای مصرفکنندگان فردی یا دولت و نهادهای اصلیاش به خوبی بازتاب نمییابد.
o ارتباطات مهمتر از آن است که صرفا به متخصصان حرفهای سپرده شود (مککوایل, ۱۹۸۸).
توسعه رادیو و نه مرگ آن
بر خلاف مدافعان خوشبین فنآوریهای نو که تولد هر پدیدهای را نشان از خط بطلان بر پدیده پیشین میانگارند به نظر میرسد نسبت رادیو و پادکست، نسبت پدر و فرزندی باشد؛ «برتولت برشت» در سال ۱۹۳۰ درباره رادیو نوشت: «رادیو بهترین وسیله ارتباطی در زندگی عمومی و شبکه پهناوری از لولههای بههم متصل است یا لااقل باید باشد، اگر مهارت این را داشته باشد که: دریافت کند، همانطورکه ارسال میکند؛ به شنوندگان اجازه سخن گفتن دهد، همانطور که امکان شنیدن را فراهم میکند و مخاطب را به ایجاد رابطه مایل کند، به جای آنکه وی را منزوی کند»، به نظر میرسد آرزوهای برشت در عصر اینترنت و با همهگیرشدن امکان تولید پیامهای صوتی در قالب «پادکست» فراهم شده است. پادکست طبیعت رادیو را از یک رسانه Push که محتوا را به سوی مخاطب هل میدهد، به یک رسانهPull که در آن مخاطب بهویژه با بهرهگیری از فنآوريهايي نظیر خبرخوانها، به سوی محتوا کشیده میشود، تبديل كرده است (Berry, 2006).
رادیو در دهه 1980 به عنوان یک وسیله ارتباطی میان دو نقطه توسعه یافت. به مرور این رسانه از ابزاری برای صحبت کردن با یکدیگر، با ظهور سازمانهای پخشی مانند BBC در دهه ۱۹۲۰، به ابزاری برای سخن گفتن با تودهها تبدیل شد. اما اکنون به نظر میرسد شیوه مصرف شنوندگان رادیو تغییر یافته است. پخشکنندههای MP3 نظیر کاری را انجام میدهند که ترانزیستورها در دورهای انجام دادند؛ با ظهور ترانزیستورها شنوندگان از جعبههای بزرگی که نیاز به سیم داشتند و به دیوار متصل بودند راحتشدند و نظیر دستگاه ضبط کاست، به برنامهها اجازه دادند که از قید زمان رها شوند. این توانمندیها نشانگر طبیعت همچون «ویروس» رادیو به عنوان یک رسانه فراگیر است. رادیو راه خود را به همه بخشهای خانه و بیرون، سیستمهای حملونقل، اینترنت و اکنون به درون پخشکنندههای MP3 یافته است (Berry, 2006).
رادیو اصالتا یک رسانه خودمانی است؛ مخاطبان بهندرت آن را بهصورت جمعی گوش میکنند و اغلب شنوندگان آن در اتومبیل شخصی یا اتوبوس و بهطور كلي هر جايی که این رسانه قابل حمل قابلیت جابهجاشدن دارد، تنها هستند. این از ویژگیهای رادیو است که به این فضاهای شخصی وارد میشود و بیش از رسانههای دیگر علاقه مخاطب را بهخود جلب میکند. ما با رادیو بیشتر ارتباط برقرار میکنیم. رادیو را رسانه کور مینامند؛ شنوندگان رادیو، تصاویر آن را رنگآمیزی میکنند و در فرآیند مصرف کالاهای تولیدی این رسانه بیشتر فعال هستند. این ویژگیهای صمیمانه و غیربصری بودن بین رادیو و پادکست مشترک است و به پادکست این قابلیت را داده است که به افراد و گروههایی که بهطور طبیعی در رسانههای جریان اصلی به آنها توجه نمیشود بپردازد، تا جايی که شنوندگان پادکست احساس میکنند تهیهکننده برنامه «یکی از خود آنها» و عضوی از جامعه آنهاست.
کاربردهای دیگر آی.پاد
یکی از وظایف ابتدایی رسانهها که مورد توجه نظریهپردازان رسانه قرار گرفته است آموزش است. هدف آرمانیای که با ظهور رسانههای تجاری کمرنگتر شد و به نظر میرسد با امکانات جدیدی که در اختیار مخاطب فعال خود قرار میدهد میتواند برخی از این اهداف فراموش شده را نیز دوباره احیا کند. بسیاری از کاربردهای مطرحشده برای پادکست، به این فنآوري جدید به عنوان نمودی از رادیو نگاه میکنند. علاوه بر این پادکست رسانهای است که کاربردهای دیگری نیز دارد و مؤسسات و افراد مختلف راههایی برای بهرهبرداری از ویژگیهای آن برای سود شرکت، کمک بهخود و برای آموزش یافتهاند؛ مثلا یک شرکت هواپیمایی مجموعهای از پادکستها را به عنوان راهنما برای مقصدهای بینالمللی مختلف تهیه کرده است که از کوبا تا نیویورک و شانگهای را در بر میگیرد. محتوای صوتی تهیهشده در این قالب امکانات زیادی را از آموزش گام به گام زبان تجاری کشور مقصد، تا ارائه اطلاعاتی درباره شرکتها و سازمانهای آن را در برمیگیرد. ناسا نیز از این رسانه جدید در ساختار آموزشی خود بهره میگیرد. دانشمندان این مرکز درباره موضوعات مختلف سخن میگویند و حتی یک بار یک پادکست از شاتل فضایی در سال ۲۰۰۵ ارسال شد.
پادکست راهی نیز به عالم سیاست یافته است. جان ادواردز، کاندیدای سابق معاونت ریاستجمهوری آمریکا، نخستین کسی بود که با همسرش در آشپزخانه منزلش یک پادکست گفتوگویی را در یادبود سخنرانیهای صمیمانه مردمی رئیسجمهور سابق، فرانکلین روزولت ضبط کرد. نمونه این کار ادواردز، توسط شهردار و فرماندار کالیفرنیا، آرنولد شوارتزینگر تکرار شد. حتی جورج بوش گفتوگوی هفتگیاش را به عنوان پادکست منتشر میکند.
در حوزه آموزش نیز پادکست ظرفیت قابلتوجهی دارد. مدارس، کالجها و دانشگاهها، در بسیاری از کشورها برای انتقال محتوا به دانشجویان، برای به اشتراک گذاشتن ایدهها، توسعه مهارتهای ارتباطی یا واداشتن دانشجویان به بحث درباره ایدههایشان با یکدیگر، به این رسانه جدید روی آوردهاند. آغازگر این مسیر در ایالات متحده، دانشگاه دوک در کارولینای شمالی بود. این دانشگاه ۱۶هزار و ۲۵۰ دستگاه آیپاد میان دانشجویان جدیدالورود خود توزیع کرد تا بحثهای کلاس را ضبط کنند و درسهای مربوط را از سایت دانشگاه دانلود کنند یا گفتوگوهایی را برای طرحهای کلاسی تهیه کنند.
مؤسسات دیگری نظیر دانشگاه فلوریدا، دانشگاه جورجتاون و دانشگاه لنکستر در بریتانیا دیگردانشگاههایی بودند که به سوی بهکارگیری این فناوري حرکت کردند. نوع استفاه آنها متنوع بود؛ فراهم آوردن امکان دانلود دروس برای دانشجویان (برای دوباره گوش دادن) به عنوان راهی برای دانشجویان تا کارهای کلاسی خود را ساماندهند یا پيشنهاد اين راه به محققان تا نتایج پژوهشهای خود را منتشر کنند (Berry, 2006).
رادیو و فراتر از آن
با مروری بر آنچه گفته شد به نظر میرسد پادکست و رسانههای همعصر آن مانند وبلاگها و ابزارهای دیگری که شهروندان و مخاطبان را بیش از گذشته در چرخه خبر وارد میکنند، جای خود را در میان رسانههای جریان اصلی به خوبی باز کردهاند و بسیاری از شرکتهای رسانهای بزرگ برنامههای تولیدی خود را در چارچوب قابل ارائه بر روی زیرساخت شبکه جهانی اینترنت ارائه میکنند تا به مخاطبان بیشتری دست یابند. اما از سوی دیگر پادکست خارج از دنیای خبر نیز راهی برای خود گشوده است. یک وبلاگ صوتی شخصی برای بیان خاطرات به صورت شفاهی، ابزاری برای مرور مطالب طرح شده در کلاسهای درسی، ابزاری برای آموزش و در نهایت ابزاری برای اثرگذاری بر رای دهندگان در جریان انتخابات ریاست جمهوری، که همه اینها نشان از این دارد که پدیدههای جدید ارتباطاتی بر اساس طبیعت بینرشتهای خود، کاربردهای متنوعی دارند و در حوزههای گوناگون ابزارهایی هستند که هر روز بیش از گذشته مورد توجه قرار میگیرند.
منابع:
Berry, R. (2006). Will the iPod Kill the Radio Star? Convergence: The International Journal of Research into New Media Technologies , 12 (2), ۱۴۳.
Eagles, D. (۲۰۰۸, ۵ ۱۲). WebSpeak. Retrieved ۱۱ ۲۲, ۲۰۰۸, from The Poynter Institute: http://poynter.org/column.asp?id=119&aid=143027
Halavais, A. (2002). "Convergence". In Encyclopedia of New Media. SAGE Publications.
مککوایل، د. (۱۹۸۸). درآمدی بر نظریه ارتباطات جمعی. (مترجم: پ. اجلالی. مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها.)