پژوهش ارائه شده در همایش «شبکههای اجتماعی مجازی و زندگی روزمره»:
+ فایل صوتی این سخنرانی را میتوانید از اینجا دریافت کنید
+ فایل پاورپوینت اسلایدهای ارائه شده را میتوانید از اینجا دریافت کنید
رضا رحمتی
دانشجوی کارشناسی ارشد رشته روابط بینالملل، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
جهان درگیر به مناقشات به هم پیوسته و پیچیدۀ قرن بیست و یكم، كه پرتویی از ناهمسوییهای سازماندهی نشدۀ تكنولولوژیك به همراه پیشرفت علوم با آن قرین و همبسته شده است، جهانی است كه در آن، نه تنها دیگر بازیگر اصلی برای شكلدهی و صورتبندی معادلات و روابط بینالملل به معنای تجربی آن وجود ندارد، بلكه با همهگرایی (از منظر بازیگران) در روابط بین الملل مواجه است. اصول این همهگرایی از مناطق (به عنوان بازیگران در حال شكلگیری در روابط بینالملل) گرفته تا دولتها (به عنوان بازیگرانی كه هنوز در كشاكش رها نکردن قدرت به دیگر كنشگران هستند) را در بر میگیرد. در این گیرودار و درگیری تجربی- انتزاعی بین بازیگران، خردهكنشگران و ریزكنشگرانی در حال خودنمایی هستند كه بد نیست به آنها نیز به عنوان نقشسازانی هر چند كوچك ولی تاثیرگذار در روابط و مناسبات بینالمللی یاد كنیم؛ از جمله گروههای خرده ملی مثل اقوام و سایر زیرسیستمها مثل شركتها و موسسات چندملیتی و گروهها و اتحادیههای بینمنطقهای. در این میان در كشاكش نامرئی بین این كنشگران شاید پربیراه نباشد اگر به نقش آگاهی، دانش، و توانمندی اطلاعاتی هم به عنوان كنشگری نقشساز در معادلات یاد كنیم. فضای صورتبندیشده توسط این كنشگر مجازی ضمن اینكه تأثیری بیمناقشه بر ساختار میگذارد بر مجموعه مخاطبان خود - كه به عنوان كنشگران دیگر این محیط قلمداد میشوند از جمله كنشگران منطقهای، دولت،گروهها، شبهگروهها و قومها - نیز تأثیر میگذارد. بهعبارتی نقش این كنشگر (آگاهی یا توانمندی) نقشی دوسویه است كه هم با ساختار درگیر است و هم با كارگزار.
جامعة ایرانی به عنوان یك موزائیك قومیتی، در بردارندة قومیتهای متعددی است. در كنار فرهنگ ملی، كه وجه مشترك همة اقوام ایرانی است، فرهنگهای محلی و قومی منطقهای وجود دارند كه دارای ویژگیهای خاص خود هستند. این خرده-فرهنگهای قومی در برخی موارد مشابهتهایی با فرهنگ اقوام مشابه در كشورهای دیگر دارند. (میرفردی، 1389) و به طور بالقوه میتوانند زمینههای ناهمسویی با مركز را از سوی خود ایجاد كنند. حال سوال اصلی پژوهش حاضر این است که؛ آیا کارگزاران آگاهیدهنده عامل ایجاد شکاف ملی شدهاند؟ آنچه مراد نظر ما در پژوهش حاضر است اثبات این فرضیه است که اولاً شکاف دیجیتال بهدلیل عدم توازن در توزیع اطلاعات بین نیروهای مختلف اجتماعی زمینههای وسیعی برای دگرخواهی هویتی و تأثیر بر زندگی همگونه سیاسی و ملی ایجاد نمیکند. و ثانیاً جهانی شدن عامل بازگشت به هویت مادر (در این پژوهش زیرسیستم و حوزهی تمدنی فارسی زبان) بوده است. پس آنچه در این پژوهش است اینكه؛ در ایران كارگزاری بین-المللیشدهی مجازی (فضای سایبر و رسانههای بینالمللی شده) با توجه به نقش اطلاعرسانی كه بر عهده دارند و كارویژه مشخص آگاهیدهی (صرف نظر از اهداف آنها) که انجام میدهند، ولی بهدلیل غیر رسمی بودن، به عنوان بدیل رسانههای رسمی محسوب نمیشوند.
بنابراین پژوهش حاضر بعد از تعریف مفاهیم به دو گفتار تقسیم میشود، بخش نخست؛ ضمن نگاه کلی به نظریات فرهنگ و ارتباطات، پدیدهی حوزهی عمومی جدید را توضیح خواهد داد، و گفتار دوم، به کارآمدی یا ناکارآمدی رسانه بینالمللی شده و شبکههای اجتماعی و فضاهای بینالمللی شده در ایجاد شکاف در زندگی سیاسی - اجتماعی و ملی را توضیح دهد. که این البته به دو دلیل میسر میشود: اولاً بهدلیل پدیده شکاف دیجیتال و ثانیاً به این دلیل که، جهانیشدن، به عنوان عامل آگاهیبخشی و عامل بازگشت به هویت مادر قرار گرفته است و در این خصوص و با توجه به محدودیتهای تحقیق تلاش شده است تا از جامعه آماری و اعضاء و شهروندان شبکهی اجتماعی فیسبوک و گوگل ریدر (google reader) تحقیقی در این زمینه (و بهطور خاص، در حوزه تمدنی فارسی زبان) انجام شود، و در ادامه به تفصیل آنرا توضیح خواهیم داد.
+ فایل صوتی پانلهای همایش را میتوانید اینجا مشاهده کنید
+ گزارش سخنرانیهای این همایش را میتوانید اینجا مشاهده کنید
+ گزارش تصویری همایش را میتوانید اینجا مشاهده کنید
+ فایل کتابچهی خلاصهی پژوهشهای همایش را میتوانید از اینجا دریافت کنید
+ صفحه اصلی همایش شبکههای اجتماعی مجازی و زندگی روزمره