Media & Cultural Studies | مطالعات فرهنگی و رسانه‌ای
مطالعات فرهنگی و رسانه‌ای
 فرهنگ مردم‌پسند مطالعات فضای مجازی   سیاست‌گذاری فرهنگی مطالعات ژورنالیسم  مطالعات ارتباطی مطالعات رسانه‌ای مطالعات فرهنگی 
زبان‌شناسی روش‌شناسی روان‌کاوی مطالعات جوانان مطالعات جنسیت نظریه و نقد ادبی مطالعات فیلم

مطالعات فناوری

 زندگی روزمره
 

خلاصه‌‌ی مطلب

حامد طالبیان - سیطره تمامیت‌خواهانه مطالعات رسانه‌ای و ارتباطی در کشور ما، شیوه‌های طبیعت‌گرا و پوزیتویستی خود را دنبال می‌کند. این روند تکراری و از پیش معلوم، مجال چندانی برای پرسش‌های مفید‌تر و انسانی‌تر باقی نگذاشته است.  

 

درباره‌ی نویسنده

حامد طالبیان
دانشجوی کارشناسی ارشد رشته‌ی علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی

بیشتر از این نویسنده

ایمیل: hamed.talebian-at-gmail.com

 

آخرین مطالب

نشستِ اولِ امکان سنجش دینداری
همایش بین‌المللی «زندگی پیاده در شهر» برگزار می‌شود
کارگاه آموزشی تحلیل خبر برگزار می‌شود
کتاب «جامعه‌شناسي علم مناقشه‌برانگيز در ايران» نقد و بررسي می‌شود
پایان‌نامه‌ «بیان سوژه در اتوبیوگرافی‌های ایران معاصر (عصر قاجار)» دفاع می‌شود
پایان‌نامه‌ «حوزه عمومي مجازی و سياست‌گذاری‌های دولتی مرتبط با آن در ايران» دفاع می‌شود
نشست «تاثیر ترجمه در تحول زبان و توزیع نابرابر علم» برگزار می‌شود
همایش «فقه ارتباطات» برگزار می‌‌شود
نشست «آسیب‌شناسی فرهنگی مدیریت سینمای ایران» برگزار می‌شود
سلسله نشست‌های «بررسی و نقد سنجش دین‌داری در ایران» برگزار می‌شود
نشست «چالش دیلتای با هگل و نیچه در مبانی معرفتی انسان‌شناسی» برگزار می‌شود
فراخوان مقاله درباره «جامعه‌شناسی زیارت و گردشگری مذهبی»
آینده پژوهی و افکار عمومی
نشست «مشارکت و جامعه‌شناسی مردم‌مدار» برگزار می‌شود
سخنرانی «طبقات اجتماعی و عدالت در ایران» برگزار می‌شود
نشست دو روزۀ «پلیس و افکار عمومی» برگزار می‌شود
نشست «دین در مواجهه با دنیویت؛ پویش سازنده یا مخرب» برگزار می‌شود
نشست «بینش جامعه‌شناسی» برگزار می‌شود
نشست «نحوه آموزش روزنامه‌نگاری در ایران و سایر کشورهای جهان» برگزار می‌شود
نشست «هم‌اندیشی متخصصان و علاقمندان حوزه مسائل و آسیب‌های اجتماعی» برگزار می‌شود

 

مطالعات رسانه‌ای و ضرورت توجه به مسئله معنا

 

حامد طالبیان

جهان معاصر بیش از هر چیز دنیایی آکنده از رسانه‌هاست. ویژگی اساسی دنیای رسانه‌ای شده امروز را شاید بتوان در ماهیت گسترش، جهانی شدن و همه جایی بودن ارتباط و رسانه جستجو کرد. واژه رسانه، اسم مصدر از ریشه «رساندن» و به معنای هر چیزی است که پیامی را منتقل کند. در ادبیات علوم ارتباطات و مطالعات فرهنگی واژه رسانه به همراه واژه گروهی عمدتاً به مجموعه‌ای از وسایل ارتباط جمعی مانند تلویزیون، رادیو، سینما و اینترنت اشاره دارد. طبقه‌بندی رسانه‌ها - هر چند که شاید چندان ضرورتی نداشته باشد - را می‌توان بر مبنای معیارهای متفاوتی مانند اشکال تکنولوژیک آن (تلویزیون، کتاب، مجلات و روزنامه ها) و یا بر مبنای مجاری درگیر در امر ارتباط (دیداری، شنیداری) و یا افراد درگیر در آن (بین فردی، جمعی) و... طبقه بندی کرد. در دنیای دیجیتالی شده امروز و گل سرسبد آن اینترنت، هم‌گرایی همه این عناصر با یکدیگر به بهترین شکل قابل مشاهده و بررسی است اما هنوز هم می‌توان مطالعه در زمینه رسانه‌ها را از دیدگاه‌های مختلف و با نقاط تمرکز مختلف تعریف و مشخص کرد.

زبان به خودی خود و به عنوان مهم‌ترین نظام ارتباطی بشر موضوعی در خور مطالعه در هر رشته‌ای است که با ارتباط سر و کار دارد. افزون بر این فارغ از هر نوع رویکرد نظری، می‌توان سه عنصر ارتباط‌گر، پیام یا متن و مخاطب را اساسی‌ترین اجزای هر نوع ارتباطی تلقی کرد. تمرکز نظری بر هر کدام از این سه عنصر و همچنین توجه به بافت و زمینه‌ای که این عناصر در آن قرار دارند، حداقل در سطحی تحلیلی می‌تواند اساس بحث‌های مختلف این حوزه را تشکیل دهد. برای تحلیل عنصر متن (یا هم‌بسته‌های آن مانند گفته، گفتار، نوشته و...) در ارتباط به ناچار باید یکی از روش‌های نظری مختلف برای تحلیل زبان را به کار گیریم.

زبان‌شناسی و مهم‌تر از آن نشانه‌شناسی، در اشکال فراوان و متفاوت خود به فرآیند دلالت و نحوه تولید معنا در متون و رسانه‌ها می‌پردازد. از نظر نشانه‌شناسان تمامی فرآورده‌های فرهنگی از نظام مد و پوشاک تا آداب و رسوم جمعی و از ادبیات و تبلیغات بازرگانی گرفته تا سینما و موسیقی، همگی به مثابه متونی که پیامی معنادار را منتقل می‌کنند، قابل تفسیر هستند. هدف نشانه‌شناسی، پیدا کردن و مشاهده ساز و کارها و مناسبات درون‌متنی و برون‌متنی تولید و انتقال معناهای فرهنگی از طریق متون است. «نشانه‌شناسی نه فقط با ارتباطات (نیت‌مند)، بلکه با انتصاب معنا به هر چیزی در جهان سروکار دارد» (چندلر، 1387، ص 25).

فهم رابطه بین زبان و مطالعات رسانه‌ای زمانی مشخص‌تر خواهد شد که بین دو مفهوم پیام/داده (اطلاعات) و معنا/ متن تمایز قائل شویم . جان فیسک (1939)، محقق آمریکایی ارتباطات، که از طرفی وارث و طلایه‌دار سنت مطالعات فرهنگی (Cultural Studies) مکتب انگلیسی بیرمنگام است و از طرف دیگر در سنت علم ارتباطات (Communication Science) آمریکایی قلم می‌زند (امری که شاید سرنوشت بعضی از ما هم باشد)، برای متمایز کردن این دو رویکرد از دو مکتب «انتقال» و «فرآیند» نام برده است. از نظر فیسک رویکرد انتقالی، ارتباط را فرآیندی می‌داند که در آن «منبع پیامی را رمزگذاری و سپس از طریق یک کانال پخش می‌کند. پیام در مقصد دریافت و رمزگشایی می‌شود و سپس تأثیرش را نمایان می‌سازد (سولیوان، 1385، ص88). بنابراین از نظر فیسک پیام همچون ارقام ریاضی، مجموعه‌ای از اطلاعات یا کدهای شفاف و دست نخورده است که رمزگذاری (مثلاً تبدیل صوت به امواج مغناطیسی) می‌شود و از طریق مجرایی منتقل می‌شود و در سمت مقصد عیناً رمزگشایی (تبدیل دوباره به صوت) می‌شود و پیامی را منتقل می‌کند. هرگونه تداخلی در این امر ناشی از ناکارآمدی، پارازیت و اختلال است که باید برطرف شود. مهم‌ترین هدف این مدل مکانیکی (که برای اولین بار از طریق الگوی ریاضی ارتباطات شانن و ویور از علم مخابرات به حوزه علوم انسانی وارد شد) نه تولید و تبادل معانی از طریق کنش متقابل اجتماعی که نوعی دخالت، نفوذ یا تأثیر در گیرنده و نظارت بر وی است. بنابراین اطلاعات در این رویکرد مقدار قابل پیش بینی از کدها بدون توجه به محتوا و معنا و به تناسب آن پیام انتقال شفاف و کامل مجموعه‌ای از این اطلاعات است (همان ص‌ص 90-86 و فیسک، 1386، ص‌ص 12- 9).

در مقابل رویکرد «فرآیند محور»، ارتباط را فرآیند مذاکره و مبادله معنا می‌داند به طوری که پیام‌ها، «واقعیت» و «مردم در فرهنگ»ها تعامل می‌کنند تا معنا تولید و فهم حاصل شود (سولیوان، 1385، ص 86). بر خلاف اطلاعات، معنا چیزی است که از کنش جمعی افراد درگیر در فرآیند ارتباط و وجود می‌آید و وابسته به بافت و زمینه‌ای است که ارتباط در آن اتفاق می‌افتد. از نظر فیسک این رویکرد دوم، رویکردی ساختارگرا است و روش تحلیلی خود را از نشانه‌شناسی برگرفته است (بر خلاف رویکرد اول که مبتنی بر جامعه‌شناسی و روان‌شناسی است). در اینجا متن به ساختار دلالت‌کننده‌ای اشاره دارد که مشتمل بر نشانه‌ها (رمز به معنی مجموعه‌ای از ر وابط همنشینی و جانشینی موجود در دسته‌ای از نشانه‌ها) است و برای برقراری ارتباط اهمیت اساسی دارد (همان، ص 405). در این تعریف متن موجدیتی مستقل تصور می‌شود که در رابطه متقابل با استفاده‌کنندگان (تولیدکنندگان و خوانندگان متن) و زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی محاط بر آنها معنا یا معناهایی را تولید و مبادله می‌کند. بنابراین معنا چیزی شفاف و از پیش آماده نیست، موجودیتی است که در هر گوشه‌ای لانه گزیده است و مدام مورد خوانش و باز تفسیر قرار می‌گیرد. این رویکرد به ارتباط با در اختیار قرار دادن تعداد معدودی از عناصر تحلیلی، می‌تواند به شیوه‌ای پویا، مضامین بسیار مختلفی از فرهنگ و متون رسانه‌ای را مورد واکاوی قرار دهد؛ اما در سطحی محدودتر و بر مبنای نظریات ساختارگرایانه بارت، می‌توان نشانه‌شناسی را یکی از روش‌های کیفی تحلیل محتوا نیز محسوب کرد.

در مقابل این رویکرد، تحلیل کمی محتوا به گفته برلسون، تحلیل کمی، عینی و سیستماتیک محتوای آشکار ارتباطات است. مهم‌ترین انتقاد به این روش تجربی ادعای گزاف آن مبنی بر تأثیر (معمولاً منفی) بخش‌های خاصی از محتوا بر روی مخاطبین فارغ از توجه به کلیت و بافت تولید محتواست. از طرف دیگر روش فوق توان در نظر گرفتن معناهای چندگانه متون در بافت‌ها و شرایط مختلف را ندارد. «این رویکرد در ربع آخر قرن بیستم در معرض انتقادهای زیادی قرار گرفت و بالاخره با شکلی از تحلیل محتوای کیفی که بر مفهوم گفتمان تأکید می‌کند، تکمیل شد ... رویکرد تحلیل محتوای کیفی در حال ظهور و در نهایت پیچیده در حوزه تحقیقات رسانه‌ای، به نوبه خود، تحت تأثیر تحولات و پیشرفت‌ها در عرصه گفتمان، نشانه شناسی، تحلیل روایت و چارچوب گذاری قرار گرفته است» (دوروکس، 1387، ص 133).

با این گزیده می‌توان چنین گفت که معرفت‌شناسی و روش‌شناسی مطالعات رسانه‌ای و ارتباطی در سالیان اخیر تغییرات عمده‌‌ای را تجربه کرده است. با این وجود سنگ‌‌بنای این تغییرات عمده عموماً در اروپای قاره‌ای و از خلال تلاش‌های مختلف حوزه‌های متفاوت علمی گذاشته شده است؛ یعنی آنچه که بعدها به ساختارگرایی فرانسوی مشهور شد. ریشه‌های شکلی از ساختارگرایی در مطالعات رسانه‌ای را می‌توان در آرای ساختارگرایانه سوسور در مورد ماهیت زبان و بعدها تثبیت آن در علم نشانه‌شناسی توسط رولان بارت جست‌وجو کرد.

در حالی که با انتقاد‌های گزنده‌ پساساختارگرایان، امروزه سخن پیرامون ساختارگرایی به امری تاریخی بدل شده است، سیطره تمامیت‌خواهانه مطالعات رسانه‌ای و ارتباطی در کشور ما، شیوه‌های طبیعت‌گرا و پوزیتویستی خود را دنبال می‌کند. این روند تکراری و از پیش معلوم، مجال چندانی برای پرسش‌های مفید‌تر و انسانی‌تر باقی نگذاشته است. امری که به نظر نگارنده یکی از مهمترین دلایل سترون‌ماندن مطالعات رسانه‌ای امروز در ایران است.

منابع:

- چندلر، دانیل (1387)، مبانی نشانه شناسی، مترجم: مهدی پارسا، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی.

- سولیوان، تام (1385)، مفاهیم کلیدی ارتباطات، به همراه: جان هارتلی، دانی ساندرز، جان فیسک، مترجم: میرحسن رئیس زاده، تهران:نشر فصل نو.

- فیسک، جان (1386)، درآمدی بر مطالعات ارتباطی، مترجم: مهدی غبرایی، تهران: دفتر مطالعات و توسعه رسانه‌ها.

- دورکس، اوئن (1387)، تحلیل محتوای بازنمایی‌های رسانه‌ای در جهان نابرابر، مترجم: محمد مهدی زاده، فصلنامه رسانه، شماره پیاپی 73، تهران: دفتر مطالعات و توسعه رسانه.

 

نظرات

 نام

 ایمیل

 وب‌سایت 

به‌خاطر سپردن اطلاعات

 

 صفحه اول
 مقالات
 اخبار
 اسلاید
 وبلاگ
 پادکست (صدا)
 نشریات علمی
 کتاب‌خانه فارسی
 کتاب‌خانه انگلیسی
 
 

خبرنامه

با عضویت در خبرنامه، مطالب وب‌سایت به‌‌صورت ایمیل برای شما ارسال می‌شود. برای عضویت، آدرس ایمیل خود را در کادر زیر وارد کنید.

 

 

 

 

 

Designed by 7om.ir | Powered by Movable Type | Subscribe to Feed

Contact: