میزگرد پژوهش در مسائل زنان، بهعنوان یکی از برنامههای کنفرانس ملی پژوهش اجتماعی و فرهنگی برگزار شد.
این میزگرد روز دوشنبه، ۶ دیماه ۱۳۸۹ و با حضور دکتر محبوبه پاکنیا، مهندس فریده ماشینی، دکتر افسانه وارستهفر و مدیریت دكتر شهلا اعزازی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
فایل صوتی میزگرد از طریق این لینک قابل دریافت است.
گزارش وبسایت انجمن جامعهشناسی ایران از این میزگرد:
میزگرد پژوهش در مسائل زنان آخرین میزگرد کنفرانس ملی پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران بود که با حضور دکتر شهلا اعزازی مدیر گروه مطالعات زنان انجمن، دکتر محبوبه پاک نیا استاد دانشگاه و عضو پژوهشکده الزهرا، فریده ماشینی کارشناس ارشد مطالعات زنان و عضو مرکز مطالعات و تحقیقات تعلیم و تربیت و دکتر افسانه وارسته فر از اساتید گروه مطالعات زنان دانشگاه رودهن در سالن کنفرانس انجمن جامعهشناسی تشکیل شد.
در ابتدای این نشست، دکتر اعزازی با بیان تاریخچهای مختصر از تلاشهای فعالان جنبش زنان ایران، گفت: انجمنهای زنانه شیوههای مختلفی در ارائه مطالبات خود داشتهاند و گاه رسمی و گاه غیر رسمی خواستههای خود را پیگیری میکردند. وی در ادامه گفت: ایجاد رشته مطالعات زنان نتیجه درک این ضرورت بود که جنبش زنان باید از لحاظ نظری هم تقویت شود و برای اینکه بتوانیم در جهت بهبود وضعیت زنان گام برداریم، باید نظریههای علمی در مورد زنان را هم بشناسیم که با اوج گیری مطالبات زنان پس از کنفرانس پکن ۱۹۹۵، رشته مطالعات زنان در دانشگاهها و پژوهشکدهها و دفاتر امور زنان در وزارتخانههای بهداشت، آموزش پرورش و کشور ایجاد شدند که مجموعهای از پژوهشهایی را شکل دادند و هدف این نشست نیز بررسی نتیجه این تحقیقات و تاثیر آن بر وضعیت زنان است.
دکتر محبوبه پاکنیا اولین سخنران این میزگرد، با اشاره به اینکه ادبیات یک کشور نشان دهنده فرهنگ آن کشور است و ادبیات ما نیاز به خوانش مجدد دارد، رویکرد پژوهشی خود را مطرح کرد و در ادامه سخنان خود، با تأکید بر تأثیر متن در جامعه، گفت: بزرگان ادبیات کلاسیک ما دغدغه مسائل زنان را نداشتند و در حقیقت متأثر از فضای جامعه بودند. در ادبیات معاصر نیز اشعار و رمانهای بسیاری در بازار وجود دارد که خالی از کلیشهها نیست. زنی که در این ادبیات تصویر میشود، یا بر همه فائق میآید و ابر انسان است یا زنی است که چهرهای مفلوک و بیچاره دارد. در حقیقت زنهای ما در ادبیات واقعی نیستند. وی در پایان سخنان خود، گفت: کار فرهنگی در رشته مطالعات زنان بسیار لازم است، باید ادبیات را به چالش کشید و بدانیم حقیقتا به دنبال چه هستیم؟
فریده ماشینی کارشناس ارشد مطالعات زنان نیز یکی دیگر از سخنرانان این میزگرد بود که با اشاره به فعالیتهای مرکز مطالعات تعلیم و تربیت در آموزش و پرورش، گفت: گروه پژوهشی مطالعات زنان در سال ۷۸ به جمع مرکز تعلیم و تربیت پیوست که هدف آن پژوهش بر سه محور زیر «دختران دانش آموز»، «زنان فرهنگی» و «جنسیت در آموزش و پرورش» بود.
وی خاطر نشان کرد که مطالعاتی که قبل از پیوستن این گروه در این مرکز انجام شده، کور جنس بوده و مسائل زنان را نمیدیدهاند. اما پس از سال ۷۸ تحقیقات تاثیر گذاری در زمینه زنان در این مرکز انجام شد. وی به نتیجه تحقیقی اشاره کرد که نشان میداد با اینکه دختران در سراسر کشور در تمام رشتههای تحصیلی از نظر نرخ قبولی در وضعیت بهتری قرار دارند اما از لحاظ رضایت از جنس خود، هوش هیجانی و خودکارآمدی در وضعیت پایینتری نسبت به پسران به سر میبرند.
ماشینی در ادامه سخنان خود، با اشاره به آسیبهای پژوهش در ایران، بیان کرد: ما پژوهش نمیکنیم که به دانش ما از جامعه افزوده شود. بنابراین نتیجه پژوهشهای ما استفاده کاربردی ندارند و در گنجهها میمانند. وی همچنین گفت: در مراکز دولتی طرح شما از طرف کسانی مورد بررسی قرار میگیرد که به مسأله زنان اهمیت نمیدهند. در تأمین اعتبار، مسائل زنان از اولویت برخوردار نیست و معمولا تلاش میشود در مسائل زنان در حوزه خانواده ادغام شود و در نهایت معمولا بر پژوهش با موضوع زنان دید مخاطرهای و نگاه کنترلی دیده میشود.
دکتر افسانه وارسته نیز به عنوان آخرین سخنران این نشست، با اشاره به آسیبهای موضوعات پایان نامهها، گفت: تمرکز زیادی بر موضوعاتی چون آموزش، بهداشت و اشتغال در پایان نامهها وجود دارد که اغلب آنها تکراری است. دانشجویان ما جسور نیستند و جسارت تحقیق بر موضوعات نو و بدیع را ندارند، در حقیقت این کل آموزش و پرورش ما جسارت تفکر را آموزش نمیدهد. از طرفی در دانشگاهها نیز طرحهای دانشجویان توسط کسانی مورد ارزیابی قرار میگیرد که درک درستی از مسائل زنان ندارند و این مساله نیز بسیار تاثیر گذار است.
وی در پایان سخنان خود، از سلطه روش کمی بر روشهای دیگر انتقاد کرد و گفت: اغلب پژوهشها کمیزدهاند و بیشتر به بررسی تأثیر یک متغیر راحت الوصول بر یک متغیر راحت الوصول دیگر میپردازند. در حالی که در حوزه مطالعات زنان، ما بیشتر به شناخت موضوع نیاز داریم نه فرضیه دادن و در این راه باید از روشهای خلاقانهتری بهره بگیریم.