Media & Cultural Studies | مطالعات فرهنگی و رسانه‌ای
مطالعات فرهنگی و رسانه‌ای
 فرهنگ مردم‌پسند مطالعات فضای مجازی   سیاست‌گذاری فرهنگی مطالعات ژورنالیسم  مطالعات ارتباطی مطالعات رسانه‌ای مطالعات فرهنگی 
زبان‌شناسی روش‌شناسی روان‌کاوی مطالعات جوانان مطالعات جنسیت نظریه و نقد ادبی مطالعات فیلم

مطالعات فناوری

 زندگی روزمره
 

خلاصه‌‌ی مطلب

هرچند که تهران در مقایسه با سراسر ایران از ویژگی های منحصر به فردی برخوردار است اما نمونه ای فانتزی و فشرده شده از کشوری مسلمان و روبه پیشرفت در خاورمیانه است 

 

درباره‌ی نویسنده

حامد طالبیان
دانشجوی کارشناسی ارشد رشته‌ی علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی

بیشتر از این نویسنده

ایمیل: hamed.talebian-at-gmail.com

 

آخرین مطالب

نشستِ اولِ امکان سنجش دینداری
همایش بین‌المللی «زندگی پیاده در شهر» برگزار می‌شود
کارگاه آموزشی تحلیل خبر برگزار می‌شود
کتاب «جامعه‌شناسي علم مناقشه‌برانگيز در ايران» نقد و بررسي می‌شود
پایان‌نامه‌ «بیان سوژه در اتوبیوگرافی‌های ایران معاصر (عصر قاجار)» دفاع می‌شود
پایان‌نامه‌ «حوزه عمومي مجازی و سياست‌گذاری‌های دولتی مرتبط با آن در ايران» دفاع می‌شود
نشست «تاثیر ترجمه در تحول زبان و توزیع نابرابر علم» برگزار می‌شود
همایش «فقه ارتباطات» برگزار می‌‌شود
نشست «آسیب‌شناسی فرهنگی مدیریت سینمای ایران» برگزار می‌شود
سلسله نشست‌های «بررسی و نقد سنجش دین‌داری در ایران» برگزار می‌شود
نشست «چالش دیلتای با هگل و نیچه در مبانی معرفتی انسان‌شناسی» برگزار می‌شود
فراخوان مقاله درباره «جامعه‌شناسی زیارت و گردشگری مذهبی»
آینده پژوهی و افکار عمومی
نشست «مشارکت و جامعه‌شناسی مردم‌مدار» برگزار می‌شود
سخنرانی «طبقات اجتماعی و عدالت در ایران» برگزار می‌شود
نشست دو روزۀ «پلیس و افکار عمومی» برگزار می‌شود
نشست «دین در مواجهه با دنیویت؛ پویش سازنده یا مخرب» برگزار می‌شود
نشست «بینش جامعه‌شناسی» برگزار می‌شود
نشست «نحوه آموزش روزنامه‌نگاری در ایران و سایر کشورهای جهان» برگزار می‌شود
نشست «هم‌اندیشی متخصصان و علاقمندان حوزه مسائل و آسیب‌های اجتماعی» برگزار می‌شود

 

پرسه‌زنی در زندگی روزمره

 

حامد طالبیان

یک بعد از ظهر را در خیابان های تهران به پرسه زنی می گذرانم. خیابان مکانی است که در آن کنش های اجتماعی مردم هرچند سطحی اما فارغ از دغدغه سود و زیان صورت می گیرد.

اینجا میدان تجریش است. چشمهایم را می بندم و سعی می کنم صدا های اطرافم را بشنوم. به جز همهمه صحبت های مردم و صدای ماشین ها، گه گاه صدای انواع مختلف موسیقی به گوش می رسد. از موسیقی سنتی تا پاپ روی زمینی و رپ زیر زمینی. چرا دغدغه موسیقی مجاز و غیرمجاز مدت هاست به کانون منازعه ای خیابانی تبدیل نمی شود؟ انگار شنیدن به موسیقی دلخواه بخشی از حریم خصوصی شنوندگان است. تنها گه گاه غر و لند اهالی میانسال خیابان از صدای بلند ضبط صوت ماشین ها را به خاطر می آورم.

اینجا میدان پیروزی است. چشم می گردانم تا به پوشش زنان و مردان متمرکز شوم. میدان پیروزی یکی از مکان های جنوب یا وسط شهر تهران است. ایران از جمعیتی جوان برخوردار است و به تناسب آن بخش مهمی از عابران شهر را جوانان تشکیل می دهند. عده ای ماتتو و روسری به رنگ های مختلف بر تن کرده اند. کسانی که رنگ های نسبتاً تیره و یکدست مانتوی خود را با رنگ مشکی، طوسی یا سرمه ای هماهنگ کرده اند، احتمالاً از محل کار کارمندی خود به خانه برمی گردند. کسانی که چادر سنتی، عربی یا ملی یکدست مشکی بر تن دارند، احتمالاً بخش مذهبی تر این ناحیه از تهران را نمایندگی می کنند. ساده ترینشان هم کم و بیش آرایش ساده ای بر صورت دارند. پسرانی که تی شرت رنگی و شلوار لی بر تن دارند احتمالاً از محل کار آزاد یا خرده فروشی به خانه می روند. مردان پیراهن پوشیده با شلوار پارچه ای احیاناً کارمند دولت هستند. کسانی که ریش دارند حداقل در تصور عموم، بخش های مذهبی تر این ناحیه را نمایندگی می کنند. علوم انسانی به من یاد داده است که نوع پوشش و ظاهر مهمترین سرمایه نمادین فرد در نگاه اول است. دیگر آنکه پوشش و ظاهر می تواند همچون یک متن به عنوان تصور فرد از هویت فردی اش نیز قرائت شود. چرا در میان این همه تکثر و گونه گونی به یاد نمی آورم که شاهد منازعه ای بر محور نوع پوشش در خیابان بوده باشم؟

در سه ماه گذشته آخرین دعوا و جروبحثی را که به یاد می آورم بر سر رعایت حق تقدم در خیابان درگرفته است. ماشینی که بدون توجه به چراغ قرمز وسط چهارراه متوقف شده بود توسط جمیع رانندگان حاضر در محل مورد نکوهش قرار گرفت. دیگری مربوط به رعایت حق تقدم هنگام سوار شدن به تاکسی بود.

چه قبول بکنیم و چه قبول نکنیم تهران سال 1389 جامعه ای متکثر و چند فرهنگی است. حتی با صرف نظر از خرده فرهنگ های مختلفی که در این شهر، پنهان و آشکار به حیات خود ادامه می دهند، سبک های مختلف زندگی در جای جای این شهر روش همزیستی مسالمت آمیز با یکدیگر فارغ از کشمکش های عمده را یاد گرفته اند.

به یاد می آورم که فریاد الله اکبر از سوی حامیان میرحسین موسوی در روزهایی همانند این روزها التهاب روزهای تهران را به شب های آپارتمان نشینان نیز منتقل می کرد. در فضای کاملاً قطبی شده آن روزها خاطره ای از درگیری میان همسایگان یا اهالی یک شهرک در حافظه ندارم. تهران شهری است که در آن مدارای اجتماعی و همزیستی چند فرهنگی به شکل مطلوبی ظهور و بروز دارد. کافی است در جر و بحث های گاه و بیگاه همسایگان درباره جای پارک یا محل ریختن آشغال دقت کنید. به یاد نمی آورم جر و بحثی را که منجر به زد و خورد شده باشد. انگار مکانیزم های پنهان وفاق در زبان همسایگان از بروز درگیری های خشونت آمیز جلوگیری می کند.

آنچه که من از حریم خصوصی درک کرده ام مفهومی است که تعلق به مکان ندارد. به عنوان مثال خانه در برابر خیابان مترادف با حریم خصوصی در برابر حوزه عمومی معنا نمی دهد. حریم خصوصی من شامل انتخاب شخصی نوع پوشش، نداشتن لزومی به جوابگویی در مورد زندگی شخصی، میزان حقوق، نوع عقاید سیاسی و مذهبی و چیزهایی از این قبیل است. هر روز که با تاکسی به سر کار می روم و بر می گردم به یاد نمی آورم که کسی درباره سبک پوشش یا عقاید سیاسی ام مرا مورد پرسش و یا بازخواست قرار داده باشد. این روزها فضای گفتمان عمومی در تاکسی چیز هایی از این قبیل است: مشکلات معیشتی، نحوه اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها، وضعیت اعمال تحریم ها بر علیه ایران، انتقاد از نابرابری حقوق فوتبالیست ها در مقابل دیگر شغل ها و خدمات اجتماعی، انتقاد از ناکارآمدی دولت در زمینه مبارزه با مفاسد اجتماعی و.... هرچند که مسیر خانه تا محل کار من چندان معرف نیست اما سکوت گفتمان عمومی در مورد مسائلی چون پوشش معنادار به نظر می رسد.

مسائل حاد زمانه ما چیزهای قلمبه سلمبه ای از این قبیل است: جهانی شدن، تروریسم، تعاملات جهانی و بین المللی بر مبنای فرهنگ، دموکراسی به قرائت عموسام، عمو محمود یا عمو اوقلی ترکیه، گفتمان اسلام سیاسی در برابر گفتمان سکولار غربی، جنبش های نوین اجتماعی، جامعه دانش بنیان، شاهراه های اطلاعاتی، فرهنگ سایبر، رسانه ای شدن دامن گل گلی مامان بزرگم، نئولیبرالیسم و مدرنیته متأخر، فراواقعیت در آثار و دستنوشته های حسن عباسی و.... در این میانه احساس می کنم که زندگی روزمره شهروندان تهران با احساس نسبی امنیت نرم و سخت و به دور از حس قرار گرفتن در جنگی که بعضی نرمش می پندارد به دور از دوگانگی های جنگ/صلح، مسلمان/نامسلمان، حق/باطل، دشمن/دوست و چیزهایی از این قبیل ادامه دارد.

اسلام و دین نیز در زندگی روزمره شهروندان تهران هنگامی که هر راننده ای از روزی رسان بودن خداوند تشکر می کند ساری و جاری است. ایران کشوری اسلامی است، همان گونه که مالزی کشوری مسلمان است، لبنان کشوری مسلمان است، ترکیه کشوری مسلمان است، همانگونه که بنیاد گراهای طالبان قلمروی تحت خشونت خود را اسلامی تصور می کرد، همانگونه که عربستان تحت سیطره سرمایه داری شرکتی و وهابیون اسلامی اش می پندارند و همانگونه که پاکستان درگیر در خشونت فرقه ای و دخالت نظامی اسلامی است. هرچند که تهران در مقایسه با سراسر ایران از ویژگی های منحصر به فردی برخوردار است اما نمونه ای فانتزی و فشرده شده از کشوری مسلمان و روبه پیشرفت در خاورمیانه است؛ کشوری که اگر گرفتار تندروی بعضی خواص بی بصیرت دست راستی و چپی نباشد روح اسلام چند فرهنگی و مدارا طلب در زندگی شهروندانش هر روز پررنگ تر می شود.

 

نظرات

salam
che jaleb esmo familet mesle mane momkene ba ham chat konim

 نام

 ایمیل

 وب‌سایت 

به‌خاطر سپردن اطلاعات

 

 صفحه اول
 مقالات
 اخبار
 اسلاید
 وبلاگ
 پادکست (صدا)
 نشریات علمی
 کتاب‌خانه فارسی
 کتاب‌خانه انگلیسی
 
 

خبرنامه

با عضویت در خبرنامه، مطالب وب‌سایت به‌‌صورت ایمیل برای شما ارسال می‌شود. برای عضویت، آدرس ایمیل خود را در کادر زیر وارد کنید.

 

 

 

 

 

Designed by 7om.ir | Powered by Movable Type | Subscribe to Feed

Contact: