محمد مهدی مولایی
روانکاوی فرهنگ عامه: نظم و ترتیب نشاط
نوشتهی: بری ریچاردز
ترجمهی: حسین پاینده
تهران: نشر ثالث
چاپ اول: ۱۳۸۸
مشخصات کامل کتاب را اینجا ببینید
در تصور عامه مردم، روانکاوی یکی از شاخههای روانشناسی یا روانپزشکی و روشی برای درمان بیماریهای روانی است. اما این تصورهای رایج اشتباه است و روانکاوی علمی است مستقل و بهکارگیری آن در درمان ناراحتیهای روانی تنها یکی از موارد کاربرد آن است. روانکاوی را زیگموند فروید بنیان نهاد و بیش از یک قرن از تولد آن میگذرد. در این مدت، حوزه بهکارگیری روانکاوی گسترش پیدا کرده و از این رویکرد در تحلیل مسائل اجتماعی و فرهنگی استفاده شده است. از جمله، تحلیلهای جالب توجهی در حوزه فرهنگ عامه یا بهعبارتی، فرهنگ مردمپسند ارائه شده که حاصل همنشینی روانکاوی با مطالعات فرهنگی است.
تحلیلهای روانکاوانه از فرهنگ در ایران حتی در محافل دانشگاهی نیز چندان شناخته نشده و منابع علمی زیادی در این حوزه در دسترس نیست. از جمله معدود منابع قابل توجه در این زمینه کتاب «روانکاوی فرهنگ عامه: نظم و ترتیب نشاط» است که سالها پیش حسین پاینده، دانشیار نظریه و نقد ادبی دانشگاه علامه طباطبایی، ترجمه کرده بود. این کتاب را که با تمام شدن چاپ اول آن مدتی نایاب بود، اخیرا نشر ثالث تجدید چاپ کرده است.
بری ریچاردز، نویسنده کتاب، پس از مقدمهای درباره مطالعه روانکاوانه فرهنگ، در چند فصل بررسیهای موردی در موضوعات مختلف انجام میدهد. بازی فوتبال، استفاده از اتومبیل، مصرف کالا و موسیقی در فصلهای این کتاب از دید روانکاوی بررسی میشوند. نگاهی میاندازیم به فصل سوم این کتاب با عنوان «شُکوهِ این بازی» که بهتحلیل روانکاوانه بازی فوتبال اختصاص دارد.
تحلیل روانکاوانه بازی فوتبال
فوتبال در دنیای امروز ماهیتی جنسیتی پیدا کرده و نوعی بازی مردانه محسوب میشود. از سوی دیگر، شور و شوق تماشاگران برای دیدن این بازی و نیز هواداری از تیمهای فوتبال کمتر با تحلیلهای اجتماعی قابل تبیین است و میتواند ریشه در ناخودآگاه فردی و جمعی داشته باشد. از این روی، بهکارگیری دیدگاههای روانکاوی فرویدی و پسافرویدی که نظریههای زیادی برای تحلیل امور جنسیتی و مسائل مربوط به ضمیرناخودآگاه دارند، میتواند به شناخت بهتر رفتارهای بازیگران مستطیل سبز و تماشاگران نمایش آنها کمک کند. برخی نظریههای روانکاوی از جمله «همانندسازی هویت»، «جداسازی» و «خودشیفتگی» میتواند برای تحلیل بهتر رفتار عاطفی تماشاگران داخل و خارج ورزشگاهها بهکار گرفته شود. دیدگاههای روانکاوانه در تحلیل فوتبال جنبههای مختلف این بازی را مورد توجه قرار دادهاند.
فوتبال، بازی مبتنی بر نهی
جوامع بشری بر پایه انواع نهیها و ممنوعیتها شکل گرفتهاند. در فوتبال هم منع در دست گرفتن و لمس کردن توپ از اساسیترین قوانین این بازی است. روانکاوی این نهی یا تابو را از جمله مهمترین دلایل جذابیت ذاتی فوتبال میداند. در زندگی روزمره انسانها، فعالیتهای جسمانی معمولا از طریق دست انجام میشود و «پا» عضوی برای راهرفتن و در پارهای اوقات خشونتورزی است. منع استفاده از دستها در بازی فوتبال بازیکنان را ملزم به بهکارگیری پا در نقش متفاوتی میکند. بهعبارتی، بازی فوتبال مستلزم والایش پا و پیدا کردن کاربرد متفاوتی برای آن است. در نتیجه، میتوان گفت فوتبال تاثیری «تمدنآموزانه» دارد. منع تنها مربوط به فوتبال نیست و هر رشته ورزشی بهنحوی بر ممنوعیتهای خاصی بنا شده است. از آنجایی که منع در بازی فوتبال بسیار سختگیرانه است، میتوان دلیل محبوبیت بالای این بازی در نزد عامه مردم را به دلالتهای این ممنوعیت ربط داد.
تداعیهایی برای توپ فوتبال
توپِ بازیِ فوتبال تداعیهای مختلفی را باعث میشود و نویسندگان درباره آن نظرهای متفاوتی دارند. توپ فوتبال از آنجایی که دائما باید به حرکت درآورده شود، بازنمودی از «زندگی» دانسته شده است. بر این مبنا میتوان گفت این بازی برای مردان امکانی فراهم میکند تا از طریق حیات بخشیدن به چیزی، بهطور نمادین با زنان همچشمی کنند. از نگاهی دیگر، توپ بازنمود «درماندگی» تصور شده است. انسان میتواند درماندگیها را از خود جدا سازد و آنرا به توپ فرا فکند، در اینصورت میتوان مهارتها را با مهار توپ پروراند. توپ بهسبب گرد بودن آن سوگیری خاصی به هیچ سمتی ندارد. پس رابطه با توپ همانند رابطه با اشیای نهی شده دوسوگرایانه است. هر تیم باید توپ را هم تا جایی که میتواند حفظ کند و هم آن توپ با ضربه بازیکن به سمت دیگری پرتاپ میشود. بازیکنان هم بهدنبال بهدست آوردن توپ هستند و هم خواهان رها شدن از آن. از اینروی توپ را میتوان نوعی «ابژه انتقالی» دانست.
فوتبال، نمادی از فتح مردانه
از جمله دیگر تحلیلهای روانکاوانه در مورد فوتبال توجه به بعد جنسیتی آن و تصور آن بهعنوان نوعی فتح مردانه است. در فوتبال هدف نهایی از بازی و ضربه زدن به توپ نفوذ به دیگری یا بهعبارتی، منطقهای ممنوعه است. از این منظر، «توپ را داخل دروازه کردن» میتواند نمادی از فتح مردانه تلقی شود. بههمین ترتیب، برای دیرک و تور دروازه که منطقه ممنوعه را مشخص میکنند، حرکتهای پابهتوپ بازیکنان فوتبال و سایر عناصر این بازی نیز میتوان استعارههایی در نظر گرفت. این نوع تحلیلهای جنسیتی روانکاوی است که باعث شده این حوزه همواره با انتقادات جنبشهای زنان مبنی بر «مردمحور بودن» متهم شود.
شُکوهِ فوتبال، بازنمودی از جامعه بشری
نمایش باشُکوهِ بازی فوتبال بهمنزله نمونهای از جامعه انسانی دانسته شده است. احساس غرور طرف برنده بازی میتواند بازتاب این شکوه و شادمانی هواداران تیم برنده و نوعی جشن مدنی تصور شود. شُکوهِ این بازی در توانایی آن در القای ابهت تمدن در ماست. فوتبال نیروهای شهوانی و تعرضجویانه انسانی را بهشکلی مهار شده بهکار میگیرد و هدایت میکند. این فرایند در بازی فوتبال در حکم آرمانی ساختن جامعه است، جامعه به منزله عرصهای که در آن برد و باخت وجود دارد، ولی همه چیز بهطور کلی در آن عالی است. بهعبارتی، شور و شوق برای فوتبال دستکم تاحدی بهخاطر این حقیقت است که میتوان این بازی را بازنمودی از واقعیت شگفتآور جامعه بشری دانست. میتوان گفت مسابقات ورزشی از جمله بازی فوتبال، دنیا را در لقمههای کوچک بهما میخورانند و ما را در معرض واقعیات ناخوشایند قرار میدهند.
کتاب «روانکاوی فرهنگ عامه» مجموعهای از چنین تحلیلهایی در مورد جنبههای مختلف فرهنگ مردمپسند است. مطالب کتاب بهزبانی ساده نوشته شده و مطالعه آن احتیاجی به داشتن تخصص دانشگاهی در حوزه خاصی ندارد و خواندن آن مخاطب را با دنیای جدید تحلیلهای روانکاوانه آشنا خواهد کرد.
* این مطلب پیش از این در شمارهی ۳۳ ماهنامهی سپیدهی دانایی، اسفندماه ۱۳۸۸ منتشر شده است.